چگونه مرگ عزیزان برای کودکان بیان کنیم؟

  1. خانه
  2. مقالات
  3. چگونه مرگ عزیزان برای کودکان بیان کنیم؟
چگونه مرگ عزیزان برای کودکان بیان کنیم؟

چگونه مرگ عزیزان برای کودکان بیان کنیم؟ مرگ همیشه یکی از چالش‌برانگیزترین مفاهیم برای انسان‌ها بوده، اما وقتی پای کودکان وسط باشد، مسئله پیچیده‌تر می‌شود. چطور باید موضوعی به این حساسی را با موجوداتی معصوم و ناپخته درک، مطرح کنیم؟ در فرهنگ ما گاهی تمایل به سکوت داریم یا تلاش می‌کنیم از کودکان محافظت کنیم، اما این کار ممکن است بیشتر به آنها آسیب برساند. باید بدانیم که بچه‌ها نسبت به آنچه فکر می‌کنیم، توانمندترند ، به شرطی که درست راهنمایی شوند.

کودکان بسته به سن و مرحله رشدشان درک متفاوتی از مرگ دارند. شناخت این تفاوت‌ها به ما کمک می‌کند پیام‌مان را متناسب با سن کودک منتقل کنیم.

کودکان زیر ۵ سال
در این سن، مرگ برای کودک مفهومی دائمی نیست. کودک ممکن است فکر کند که فرد فوت‌شده دوباره بازمی‌گردد، مثل خوابیدن یا سفر رفتن. به همین دلیل استفاده از استعاره‌هایی مانند “رفته سفر” یا “خوابیده” ممکن است باعث سردرگمی یا حتی ترس از خواب شود.

در این مرحله، باید با زبانی ساده اما صادقانه توضیح داد که مثلاً “مامان‌بزرگ دیگر بدنش کار نمی‌کند و ما دیگر او را نمی‌بینیم، اما همیشه در خاطرات ما می‌ماند.” پاسخ به سوالات کودک با صبر و تکرارهای مکرر هم بسیار مهم است.

کودکان ۶ تا ۹ سال
در این سنین، کودکان به تدریج مفهوم نهایی بودن مرگ را درک می‌کنند اما هنوز ممکن است باورهایی جادویی درباره آن داشته باشند. برای مثال ممکن است فکر کنند کاری که کرده‌اند باعث مرگ شده است، که این حس گناه بسیار سنگین است.

در این سن بهتر است تأکید کنیم که مرگ بخشی از چرخه زندگی است و تقصیر هیچ‌کس نیست. همچنین مفاهیمی مانند بیماری یا کهولت سن را می‌توان به زبان ساده توضیح داد تا کودک درک بهتری داشته باشد.

نوجوانان و درک واقع‌گرایانه‌تر
نوجوانان درک کامل‌تری از مرگ دارند و می‌توانند احساسات پیچیده‌تری مثل خشم، انکار، افسردگی و حتی پوچی را تجربه کنند. آنها ممکن است سؤالات فلسفی‌تری مطرح کنند یا به دنبال معنا بگردند.

در این مرحله، بهترین کار ایجاد فضایی امن برای گفت‌وگو است. نباید از صحبت درباره مرگ فرار کرد، بلکه باید اجازه داد نوجوان احساساتش را بیان کند، سوال بپرسد، و حتی در فرآیند سوگواری فعالانه شرکت کند، مثلاً نوشتن نامه برای عزیز از دست‌رفته یا رفتن به مراسم ختم.

چگونه مرگ عزیزان برای کودکان بیان کنیم؟

خیلی از ما فکر می‌کنیم بهتر است کودکان را از واقعیت مرگ دور نگه داریم، اما واقعیت این است که این کار آسیب‌زاست. چرا؟

کاهش اضطراب و ترس
وقتی با کودک درباره مرگ صحبت نمی‌کنیم، فضای مبهمی شکل می‌گیرد که ذهن کودک آن را با ترس‌ها و خیالات پر می‌کند. این می‌تواند به کابوس، اضطراب جدایی، یا ترس از مرگ والدین منجر شود.

جلوگیری از ایجاد سوءتفاهم‌ها
بچه‌ها از خودشان داستان می‌سازند. اگر ندانند چه اتفاقی افتاده، ممکن است فکر کنند شخص مرده آنها را ترک کرده یا تنبیه شده. این حس گناه و رهاشدگی ممکن است به طور عمیقی در روان کودک جا بگیرد.

آموزش مهارت سوگواری
صحبت درباره مرگ فرصت مناسبی است برای آموزش مهارت‌هایی چون پذیرش فقدان، ابراز احساسات، و حمایت از دیگران. این مهارت‌ها بعدها در زندگی به کودک کمک می‌کند تا بهتر با چالش‌ها روبه‌رو شود.

زمان مناسب برای صحبت درباره مرگ عزیزان برای کودکان

زمان‌بندی در این موضوع بسیار اهمیت دارد. گاهی باید پیشگیرانه عمل کرد، و گاهی واکنشی.

قبل از وقوع
در صورت امکان، مثلاً وقتی فردی بیمار است، بهتر است کودک را به‌تدریج آماده کرد. نگویید “خوب می‌شود” وقتی می‌دانید احتمال مرگ بالاست. آماده‌سازی کودک، مثل معرفی تدریجی مفهوم پایان، باعث می‌شود ضربه کمتری بخورد.

بلافاصله پس از اتفاق
اگر مرگ ناگهانی اتفاق افتاده، بهتر است در کوتاه‌ترین زمان ممکن کودک با حقیقت روبه‌رو شود، البته به زبانی قابل فهم. پنهان‌کاری باعث از بین رفتن اعتماد می‌شود و ممکن است بعدها کودک را از لحاظ روانی آسیب‌پذیر کند.

وقتی کودک سوال می‌پرسد
گاهی کودک از اطرافیان می‌شنود که کسی فوت شده یا در کارتون و فیلم با این موضوع مواجه می‌شود. در این شرایط نباید سوالش را بی‌پاسخ گذاشت یا تغییر موضوع داد. این لحظات فرصت‌هایی طلایی برای آموزش و درک صحیح‌اند.

چگونه شروع به صحبت کردن درباره مرگ عزیزان با کودکان کنیم؟

شروع این گفت‌وگو شاید سخت‌ترین بخش کار باشد. اما با چند راهکار می‌توان فضا را برای صحبت باز کرد.

انتخاب محیط آرام
مکانی را انتخاب کنید که کودک احساس امنیت کند، مثل اتاق خودش یا کنار شما روی مبل. حضور دیگر اعضای خانواده که کودک به آن‌ها اعتماد دارد هم می‌تواند کمک‌کننده باشد.

استفاده از زبان ساده و صادقانه
لازم نیست تمام جزئیات پزشکی یا فلسفی را شرح دهید. فقط کافیست با صداقت و مهربانی واقعیت را بیان کنید. برای مثال، به جای گفتن “بابا رفت یه جای بهتر”، بگویید: “بابا فوت کرده و دیگه پیش ما نیست، اما همیشه توی قلب ماست.”

گوش دادن و همراهی
بعد از گفت‌وگو، اجازه بدهید کودک حرف بزند. شاید سوالاتی داشته باشد، شاید گریه کند یا حتی بی‌تفاوت باشد. هر واکنشی طبیعی است. در آغوش گرفتن، گوش دادن بدون قضاوت و پاسخ دادن به سوالات، مهم‌ترین کاری است که می‌توانید انجام دهید.

کلمات مناسب و نامناسب در مورد مرگ
انتخاب کلمات در مواجهه با کودک اهمیت زیادی دارد. گاهی نیت‌مان خوب است، اما نتیجه برعکس می‌شود.

پرهیز از استعاره‌ها
جملاتی مثل “مامان رفت یه سفر دور”، “بابا خوابیده” یا “عزیزمون رفت پیش خدا” ممکن است در کودک ترس ایجاد کند. مثلاً ممکن است فکر کند اگر بخوابد دیگر بیدار نمی‌شود یا اگر پدرش سفر برود دیگر برنمی‌گردد.

استفاده از مفاهیم واضح
کلماتی مانند “فوت کرده”، “دیگر زنده نیست”، “بدن کار نمی‌کند”، می‌توانند کمک کنند کودک بهتر بفهمد مرگ یعنی چه. باید با او توضیح داد که مرگ پایان کار بدن است، یعنی دیگر نمی‌بیند، نفس نمی‌کشد، غذا نمی‌خورد و…

چگونه مرگ عزیزان برای کودکان بیان کنیم؟

واکنش طبیعی کودکان به مرگ

کودکان بسته به سن، شخصیت، تجربه‌های قبلی و رابطه‌شان با فرد فوت‌شده واکنش‌های مختلفی به مرگ نشان می‌دهند. درک این واکنش‌ها به ما کمک می‌کند تا با آرامش و همدلی از آن‌ها حمایت کنیم.

شوک و ناباوری
حتی بزرگسالان هم گاهی نمی‌توانند مرگ عزیزان را بپذیرند، پس عجیب نیست که کودک نیز دچار سردرگمی یا انکار شود. ممکن است کودک مرتب بپرسد: “یعنی دیگه هیچ وقت برنمی‌گرده؟” یا با خود تکرار کند که “شاید اشتباه شده.”

این نشانه‌ی ناتوانی ذهن کودک در پردازش ناگهانی یک تغییر بزرگ است. لازم است با آرامش و بدون عجله برای “درست کردن” احساسات کودک، به او فضا بدهیم.

خشم و احساس گناه
کودکان گاهی خشم خود را نسبت به مرگ با عصبانیت یا بدرفتاری نشان می‌دهند. ممکن است بر سر دیگران فریاد بزنند، یا حتی اشیاء را پرت کنند. همچنین ممکن است احساس گناه داشته باشند، مثل: “شاید به خاطر اینکه دیروز دعوا کردیم، بابا مُرد.”

این احساسات، گرچه دردناک‌اند، طبیعی هستند. باید به کودک اطمینان داد که مرگ تقصیر او نبوده و او حق دارد ناراحت و عصبانی باشد.

رفتارهای پس‌رفت‌گونه
کودک ممکن است به رفتارهایی که در سنین پایین‌تر داشته بازگردد؛ مثل شب‌ادراری، مکیدن انگشت، یا وابستگی بیش از حد. این واکنش‌ها نوعی مکانیزم دفاعی برای مواجهه با فشار روانی هستند.

حمایت آرام، در آغوش گرفتن و ایجاد حس امنیت می‌تواند به کودک کمک کند تا دوباره تعادل خود را بیابد.