سرگرم کردن کودکان هنگام جنگ . در شرایط جنگی، بحران نه تنها زیرساخت ها و اقتصاد را هدف قرار میدهد، بلکه بر روان و روحیه انسان ها بهویژه کودکان نیز تأثیر عمیقی میگذارد. کودکان، با درک محدود و احساسات شکنندهشان، یکی از آسیبپذیرترین گروهها در زمان جنگ هستند. در این میان، یکی از مؤثرترین راهها برای محافظت از سلامت روانی آنها، سرگرم نگهداشتنشان است.
سرگرم کردن کودکان هنگام جنگ در شرایطی که صدای آژیر خطر یا انفجار در پسزمینه شنیده میشود، شاید غیرممکن به نظر برسد. اما در واقع، این یکی از ضروریترین کارهایی است که والدین یا مراقبان میتوانند انجام دهند. سرگرمی نه تنها ذهن کودک را از محیط پرتنش جدا میکند، بلکه میتواند ابزار نیرومندی برای پردازش احساسات، کاهش اضطراب و حتی بازیابی حس امید باشد.
قبل از آنکه به فکر سرگرم کردن کودکان هنگام جنگ باشیم، باید بدانیم که کودک در زمان جنگ چه احساسی دارد. کودکان، مخصوصاً در سنین پایین، هنوز درک روشنی از مفهوم جنگ ندارند. آنها نمیدانند چرا خانهشان آسیب دیده، چرا پدر یا مادرشان نگراناند یا چرا دیگر نمیتوانند به پارک بروند. آنچه آنها حس میکنند، اضطراب، ترس، گیجی و غم است.
نشانههایی که ممکن است نشان دهد کودک دچار فشار روانی شده، شامل اختلال خواب، شبادراری، بیاشتهایی، چسبندگی بیش از حد به والدین، بیقراری، سکوت غیرعادی یا حتی پرخاشگری است. اگر این علائم نادیده گرفته شوند، در آینده ممکن است به اختلالات شدیدتر مانند PTSD یا افسردگی منجر شوند.
سرگرمی در اینجا فقط برای گذراندن وقت نیست. بلکه میتواند نقش رواندرمانی ایفا کند. با سرگرم شدن، کودک احساس میکند هنوز کنترل بخشی از زندگیاش را دارد. حتی بازیهایی که در ظاهر بیهدف به نظر میرسند، میتوانند ذهن کودک را از وضعیت بحرانی دور کرده و فرصتی برای تنفس عاطفی فراهم کنند.
در زندگی کودکان، نظم و روتین نقش ستون فقرات را دارد. کودکانی که میدانند صبحانه کی سرو میشود، چه زمانی باید بخوابند و کی وقت بازی است، احساس امنیت بیشتری دارند. در شرایط جنگ، این روتینها ممکن است بهطور کامل مختل شوند؛ اما حتی در این زمانها هم میتوان با ایجاد نظم جدید، کمی ثبات به زندگی کودک برگرداند.
بیشتر بخوانید : توضیح مهاجرت اجباری در حمگ برای کودکان
روشهای سرگرم کردن کودکان هنگام جنگ
سرگرمیهای خانگی بدون نیاز به ابزارهای پیچیده
وقتی حرف از سرگرم کردن کودکان میشود، ذهن بسیاری به سمت اسباببازیهای رنگارنگ یا گجتهای دیجیتال میرود. اما در زمان جنگ، اغلب دسترسی به چنین وسایلی وجود ندارد. با این حال، با خلاقیت و کمی تلاش میتوان بازیهای سادهای طراحی کرد که هم کودک را مشغول کند و هم ذهنش را درگیر سازد.
- بازیهای کلامی: بازیهایی مانند “اسم، فامیل”، حدس بزن کی هستم؟ یا داستانسازی جمعی، فقط به چند نفر و تخیل نیاز دارند.
- بازیهای کاغذی: اگر کاغذ و مداد دارید، میتوانید نقاشی، دوز، نقطهبازی یا موشکسازی انجام دهید.
- بازیهای بدنی: حتی در یک فضای محدود، میتوان بازیهایی مانند “سنگ، کاغذ، قیچی”، حرکات تقلیدی یا حرکات کششی کودکانه را اجرا کرد.
- ساخت اسباببازی با مواد ساده: با بطری پلاستیکی، مقوا، قوطی کنسرو و پارچههای قدیمی میتوان کاردستیهایی ساخت که هم سرگرمکنندهاند و هم حس خلاقیت کودک را تقویت میکنند.
این فعالیتها نه تنها کودک را از اضطراب دور میکنند، بلکه برای والدین هم فرصتی فراهم میکنند تا با فرزندانشان ارتباط عاطفی نزدیکتری برقرار کنند.
داستانگویی و نمایش خانگی برای سرگرم کردن کودکان هنگام جنگ
هیچ چیز به اندازه یک داستان خوب نمیتواند ذهن کودک را از واقعیت تلخ پیرامونش دور کند. داستانگویی، یکی از قدیمیترین ابزارهای بشر برای انتقال فرهنگ، آرامش و امید بوده است. در شرایط بحرانی مانند جنگ، این ابزار میتواند همانند دارویی برای آرامسازی ذهن کودکان عمل کند.
خواندن داستان، بهویژه داستانهایی که کودک میتواند با آنها همذاتپنداری کند، به او این امکان را میدهد که احساساتش را بشناسد و پردازش کند. از سوی دیگر، داستانهای قهرمانی یا تخیلی میتوانند کودک را به دنیایی امن و ماجراجویانه ببرند.
اگر کتابی در دسترس نیست، والدین میتوانند داستانهایی از کودکی خود یا حکایتهای تخیلی بسازند. حتی میتوان از خود کودک خواست در ساخت داستان مشارکت کند؛ مثلاً بپرسید: “بعدش چه اتفاقی افتاد؟”
نمایش خانگی نیز ابزار جالبی برای ترکیب سرگرمی و آموزش است. میتوان با وسایل ساده عروسکهای دستی ساخت و نمایش کوتاهی اجرا کرد. این کار نهتنها خنده و شادی به همراه دارد، بلکه اعتمادبهنفس کودک را تقویت میکند، چون فرصتی برای بروز احساسات و تخیل در اختیارش میگذارد.
دیگر روشهای سرگرم کردن کودکان هنگام جنگ
هنر و نقاشی: زبان بدون کلمات برای ابراز احساسات
هنر یکی از قویترین ابزارها برای ابراز احساسات سرکوبشده در کودکان است. در زمان جنگ که کلمات ممکن است ناکافی یا دشوار باشند، کودکان از طریق نقاشی، رنگآمیزی و خلق آثار هنری، احساساتشان را بیان میکنند. حتی کودکی که هنوز حرف زدن را به خوبی یاد نگرفته، ممکن است با نقاشی خانهای سوخته یا خورشیدی پنهانشده پشت ابرها، درونش را فریاد بزند.
یکی از مزایای هنر این است که نیازی به وسایل گرانقیمت ندارد. مداد رنگی، کاغذهای بازیافتی، حتی خاک و سنگ یا زغال هم میتوانند ابزار کار باشند. والدین میتوانند کودک را تشویق کنند تا “احساس امروزت را بکش”، یا تصویری از “جایی که دوست داری در آن باشی” ترسیم کند. این تمرینات، به کودک کمک میکنند تا با ترسها و آرزوهایش روبهرو شود و آنها را تخلیه کند.
همچنین هنر میتواند تبدیل به فعالیتی گروهی شود. نقاشی دستهجمعی، ساخت کاردستی با اعضای خانواده یا طراحی یک دیوار نقاشی در محل پناهگاه، باعث ایجاد حس همبستگی و شادی میشود. رنگآمیزی مشترک، اگرچه ساده به نظر میرسد، میتواند لحظهای از “نرمال بودن” در دل شرایط غیرعادی فراهم آورد.
آموزش مهارتهای جدید در قالب بازی
آموزش در دوران جنگ میتواند دچار اختلال شود، اما یادگیری هرگز متوقف نمیشود ، مخصوصاً وقتی با سرگرمی ترکیب شود. والدین میتوانند از فرصتهای روزانه برای آموزش مهارتهای مهم زندگی به کودک استفاده کنند؛ مثلاً شمارش کنسروها در پناهگاه، آموزش اشکال هندسی با چیدن سنگها یا حتی یادگیری حروف الفبا با ترانههای کودکانه.
بازیهایی مثل “کلمهسازی”، “پیدا کردن اشیا با حروف خاص”، یا حتی “یاد دادن ضربالمثلها” راهی برای تقویت ذهن کودک در کنار سرگرمی هستند. اینگونه آموزشها نه تنها بهرهوری زمانی را بالا میبرند، بلکه کمک میکنند کودک از محیط پرتنش جدا شده و در جهانی امن و آموزشی سیر کند.
همچنین برای سرگرم کردن کودکان هنگام جنگ میتوان از کودک خواست چیزی را به دیگر اعضای خانواده یاد بدهد. مثلاً اگر الفبای انگلیسی را بلد است، آن را به خواهر کوچکش آموزش دهد. این روند، حس اعتمادبهنفس و مسئولیتپذیری را در کودک تقویت میکند.
نقش موسیقی و آواز در آرامسازی ذهن کودک
موسیقی، حتی در تاریکترین لحظات، قدرت شفا دارد. بسیاری از کودکان وقتی صدای آژیر خطر یا انفجار را میشنوند، دچار اضطراب میشوند؛ اما صدای ملایم موسیقی یا خواندن آوازهای آشنا، میتواند به سرعت فضای روانیشان را تغییر دهد.
حتی اگر ابزار موسیقی وجود نداشته باشد، میتوان با دست زدن، زدن قاشق به ظروف، یا زمزمه آهنگهای کودکانه، محیطی آرام و شاد ایجاد کرد. ترانههایی که کودک قبلاً در مهدکودک یا مدرسه شنیده، میتوانند حس پیوستگی به زمان گذشته را زنده کرده و اطمینان خاطر بدهند که روزهای خوب بازخواهند گشت.
تشویق کودک به خواندن با صدای بلند، اجرای موسیقی خانوادگی یا حتی ساخت ترانههای جدید با هم، همه و همه ابزارهایی برای ایجاد حس خوشی و اتصال در دل ناآرامی هستند. موسیقی، پلی است میان گذشته آرام و آیندهای که کودک میخواهد به آن بازگردد.
بازیهای گروهی برای سرگرم کردن کودکان هنگام جنگ
در زمان جنگ، گاهی چند خانواده در یک پناهگاه یا مکان عمومی زندگی میکنند. این نزدیکی میتواند فرصتی برای بازیهای گروهی کودکان باشد. بازیهایی مثل “گرگمبههوا”، “قایمموشک”، یا “بازی صندلی” میتوانند نهتنها سرگرمکننده باشند، بلکه حس رفاقت، همبستگی و همدلی را نیز تقویت کنند.
در چنین بازیهایی، کودکان یاد میگیرند که نوبت را رعایت کنند، همکاری کنند و شکست یا پیروزی را بپذیرند. این مهارتها در دوران بحران، بیشتر از همیشه مهم هستند. حتی کودکی که دچار اضطراب است، وقتی در جمع کودکان دیگر قرار میگیرد و میبیند آنها میخندند و بازی میکنند، اعتماد و آرامش بیشتری پیدا میکند.
مربیان یا والدین میتوانند برنامهای برای بازیهای روزانه بچینند که همه کودکان با سنین مختلف در آن شرکت کنند. وجود چنین بازیهای مشترکی، روحیه جمعی را بالا میبرد و امید را در دل کودکان روشن نگه میدارد.